الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ احمد قائم مقامی، هنرمند نام آشنای خوش نویسی کشور، متولد ۱۳۳۳ در کاشمر است. او در سال ۱۳۵۵ که به خدمت سربازی رفت، با انجمن خوش نویسان آزاد تهران آشنا شد و دو سال در محضر استاد سیدحسین میرخانی شاگردی کرد. در ادامه، دامنه تعلیماتش از شیوه قدیم فراتر رفت. خودش میگوید: وقتی چشمم به خط استاد امیرخانی افتاد، مجذوبش شدم. پس از آن حدود چهارده سال جسته گریخته و به طور حضوری و غیابی از محضر استاد امیرخانی استفاده کرد.
تا سال ۷۵ با همین شیوه خط مینوشت، اما از آن به بعد به سمت وسوی قدما رجعت کرد. او درباره این ماجرا توضیح میدهد: اول به خط دوره تیموری علاقهمند شدم و با همین محور دوباره شروع به یادگیری خط از طریق آثاری که در کتابها وجود داشت کردم. بعد از آن به خط دوره صفویه وارد شدم و گام به گام با اساتید آن دوره مانند میرعماد که قله نشین دوره صفوی بود، کار کردم. اما همه این ها، یک پروسه آموزشی برایم بود تا من را به خط دوره قاجار برساند.
در این دوره به زانو درآمدم. متوجه شدم هرچه در خوش نویسی به دنبال آن هستم و من را راضی میکند، در این دوره و در آثار اساتیدی مانند میرزاغلامرضای اصفهانی، حسین ترک و میرزا کاظم خراسانی وجود دارد. بنا را بر این گذاشتم که شاکله خط خود را براساس خط قاجاری بنا کنم. مشق بسیار زیادی کردم و در همه این سالها براساس شیوه قاجاری نمایشگاههای متعددی برگزار کردم.
قائم مقامی سال ۷۵ به کلاسهای فوق ممتاز استاد شیرازی رفت و سال ۹۱ مدرک استادی اش را گرفت. او که در سال ۵۹ به استخدام آموزش و پرورش نیشابور درآمده بود، بعد از ۲۵ سال خدمت در سال ۷۱ به مشهد آمد و از آن موقع تاکنون، در این شهر به فعالیتهای هنری اش ادامه داده است. در همه این سالها او بیش از ۳۵ نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در بیش از صد نمایشگاه گروهی در داخل و خارج کشور شرکت کرده است.
این هنرمند همچنین در جشنوارههای مختلفی مانند طریق جاوید و امام علی (ع) رتبههای برگزیده را به دست آورده است. تازهترین نمایشگاه او باعنوان «طریق ماندگار» از هفته گذشته در نگارخانه جهان اسلام در مجتمع فرهنگی هنری امام رضا (ع) پارک ملت برگزار شده و در آن ۷۸ تابلو از آثار وی که در سال ۱۴۰۳ خلق شده به نمایش درآمده است. به همین بهانه گپ وگفت کوتاهی با این هنرمند پیشکسوت مشهدی ترتیب دادیم که در ادامه میتوانید آن را دنبال کنید.
در طول سه دههای که شما در مشهد خوش نویسی کرده اید، به نظر شما وضعیت این هنر چه روندی را طی کرده است؟
هنر در جنس و ذات خود رونده است و حرکت میکند. نمیتوان هنر را متوقف کرد. در هر عصری هنر حرکت خودش را دارد، اما گاهی کند و گاهی تند میشود. مثلا در دوره زندیه هیچ اتفاق خاصی در خوش نویسی نمیافتد، اما لنگ لنگان خودش را به دوره قاجار میکشاند و در دوره قاجاری است که خوش نویسی به دوران طلایی خودش میرسد.
یعنی این افت وخیزها در همه ادوار بوده است. در خوش نویسی معاصر نیز شاهد حرکتهای خوبی از سوی خوش نویسان کشور بوده ایم. مشهد با آنکه در کلیت، از همین قاعده پیروی کرده، اما درحقیقت، من را راضی نکرده است. البته مشکلات مالی و اقتصادی را که سر راه یک هنرمند خوش نویس وجود دارند، نباید نادیده گرفت. بضاعت مالی بیشتر خوش نویسان، آن قدر نیست که بتوانند هر سال نمایشگاه برگزار کنند.
یعنی درمجموع این روند در مشهد رو به صعود بوده است؟
بله قطعا، ولی عرضم این است که بیشتر از این از خوش نویسی مشهد انتظار میرود. میبینیم شهرهای قزوین، اصفهان یا تهران خیلی خوب در خوش نویسی کار میکنند ولی آن چیزی که باید در مشهد اتفاق بیفتد، نیفتاده است.
آن اتفاق چیست؟
یک حرکت جهشی و پرشتاب که من مخاطب را در نمایشگاه متحیر کند. من میگویم کسی که وارد نمایشگاه خوش نویسی میشود باید از دیدن آثار متحیر شود، از شوق دیدنشان بال بال کند، ولی متأسفانه در نمایشگاههای مشهد این اتفاق کمتر افتاده است. اغلب نمایشگاهها را که میروم، میبینم بیشتر آثار تکراری اند. کار خاصی که چنگی به دل بزند و آن شوق و اشتیاق را در من برانگیزاند، نیست.
فکر میکنید چه شده که این اتفاق افتاده، یا در واقع چه شده که آن اتفاق خاص نیفتاده است؟
خب، راستش را بخواهید داستان این است که روزنههای امید، اشتیاق و انگیزه خیلی ضعیف شده اند. مشکلات اقتصادی هم بر گرده هنرمندان هجوم آورده اند. خودتان میدانید که اقتصاد، حرف اول و آخر یک زندگی را میزند. از سوی دیگر امکاناتی که باید، در اختیار هنرمند قرار داده نمیشود. او برای برگزاری یک نمایشگاه دست کم ۱۰ میلیون تومان باید خرج کند. اینها مشکلاتی هستند که کار هنرمند را سخت میکند و اجازه نمیدهد هنرمند فعالیتهایی را که قلبا برای انجامشان اشتیاق دارد، انجام دهد. درواقع مشکلات اقتصادی و نبود حمایت از هنرمند، باعث شده هنرمند نتواند جریان سازی کند. این مشکلات حرکت هنری را کند کرده است.
بیایید مشکلات اقتصادی و نبود حمایتهای مسئولان را کنار بگذاریم. یعنی بپذیریم که این مشکلات وجود دارند و نقش مهمی را هم ایفا میکنند. جدای از این دلایل، چه عوامل دیگری باعث شده اند که خوش نویسی مشهد نتواند در طول سه، چهار دهه اخیر جریان ساز باشد؟
من حرف آخر را اول میزنم. استادهای ما دارند رو به افول میروند. وقتی میگوییم «استاد» یعنی کسی که خیلی چیزها را باید بداند. آن بنیه و توانی که انتظار منِ قائم مقامی از یک استاد هست را اساتید امروز ما یا ندارند یا خیلی کم دارند یا اصلا شرایطشان اجازه نداده است که خودشان را به آن مرز بضاعت برسانند.
کسی که وقتی دو تا سؤال ازش میکنم درمانده میشود، چطور میتواند استاد خوبی برای انجمن خوش نویسان باشد؟ چطور میتواند شاگرد خوبی پرورش بدهد و در او انگیزه ایجاد کند؟ خیلی چیزها دست به دست هم میدهند که این شرایط به وجود میآید. من خیلی از حرفها را نمیتوانم صریح بزنم. در مشهد چند استاد داریم که واقعا بشود رویشان حساب کرد؟
خودتان چه کسانی را صاحب سبک میدانید؟
اصلا هیچ کس صاحب سبک نیست. سبک، تعریفی دارد که نمیتوانیم به هرکسی آن را نسبت بدهیم. حتی سلطان علی مشهدی را نمیتوان صاحب سبک دانست. بله، شخصی مانند ابن مغله بیضاوی شیرازی میتواند صاحب سبک باشد، ولی حتی میرعماد را با همه قدرتی که در تاریخ دارد، نمیتوانیم بگوییم مکتب دار است. اکنون همه دارند با شیوه زمان خودشان که شیوه کلهر است کار میکنند.
ببینید شما گفتید که خوش نویسی دورههای مختلف از تیموری تا قاجار را تلمذ کرده اید و بعد به دوره قاجاری علاقهمند شده اید. به هرحال، هرکدام از اینها ویژگیهایی داشته اند که بر اساس آنها شما میشناسیدشان. منظورم از سبک، ویژگیهای متمایزکنندهای است که ما به واسطه شان بعضی آثار در دورههای زمانی مشخص را میشناسیم. چنین ویژگیهایی را برای خوش نویسی چند دهه اخیر مشهد میتوانیم برشماریم، یا اینکه فکر میکنید هنوز به چنین ویژگیهای متمایزکنندهای نرسیده ایم؟
چرا، این وجه تمایزها را داریم، ولی این وجوه را در بحثهای فنی و در مجرای نقد و بررسیهای تخصصی دو یا چندنفره خوش نویسان با یکدیگر باید مطرح کرد. آنچه به طور ساده میتوان بیان کرد، این است که حتی همین شیوه جناب میرزای کلهر که از طریق استاد امیرخانی تقریبا فراگیر شده است، در اجرا، الآن دیگر خیلی دست مالی شده و شاید بتوان گفت محصول خیلی درخشندهای از آن بیرون نیامده است. البته هستند کسانی که خیلی خوب کار میکنند ولی اعجازی که در خطوط قدما وجود دارد، آن ارزش و اصالتی که در خطوط دوره تیموری، صفوی و قاجاری هست، در خطوط امروز دیده نمیشود.
فکر میکنید نبود چنین نقد و تحلیل هایی، خوش نویسی را به ورطه تکرار انداخته و نتیجه، اتفاقی است که به تعبیر شما نیفتاده و راضی کننده نیست؟
بله، قطعا همین طور است. متأسفانه خوش نویس امروز آماده خور شده است. دوست دارد سفرهای را جلویش پهن کنند و هر چه در طبق هست، دودستی بهش تعارف کنند و بگویند: آقای هنرمند، بفرمایید نوش جان کنید! اصلا حاضر نیست تجربه کند، حاضر نیست در سیر تحول خوش نویسی تحقیق و کنکاش کند.
کتابی به نام سیر تحول و تطور خط داریم، اصلا لای این کتاب را باز نمیکند. این یعنی، این هنرمند آماده خور است. دوست دارد بهش تزریق کنند و یک دفعه برود تدریس کند. درحالی که این اصلا با ذات هنر جور درنمی آید. حاضر نیست به خودش زحمت بدهد. به هر دلیلی تلاش خودش را نمیکند.
شاید نمیتواند، شاید فرصت نمیکند، شاید شرایطش اجازه نمیدهد، اما حاضر هم نیست جان بکند برای اینکه به رمز و رازهایی برسد که فردا در تاریخ، ماندگارترش کند. میخواهد یک چیزی بنویسد و تحویل شاگردش بدهد.
این، همان تفاوت خوش نویسی اکنون با خوش نویسی آدمهای ماندگاری است که از آنها نام بردید؟
بله. میرعماد خودش میگوید: تعیش من در تمام عمرم، همین دو حبه قندی است که در کنار چایم هست. یعنی آن قدر غرق در هنر شده است که اصلا به چیز دیگری فکر نمیکند. چون به این آگاه شده که میخواهد در تاریخ بماند، پس جان میکند. یا میرزای کلهر میگوید که در ۲۴ ساعت، یازده ساعت خط مینویسد. کدام خوش نویسی اکنون این کار را میکند؟
اکنون، وقتی من میگویم روزی ده، پانزده ساعت خط مینویسم، میگویند چه خبر است! خب، اگر غیر از این باشد که نمیتوانیم خوش نویس خوبی باشیم. میگویند ما در هفته دو ساعت کار میکنیم. این چه فایدهای دارد؟ اگر دست کم روزی هفت یا هشت ساعت کار کردی، میتوانی ردپایی در تاریخ بگذاری؛ بنابراین کار را ساده گرفته اند. دلیلش تنبلی است، کهولت است، هزار دلیل دارد که آن جوری که باید، کار نمیشود.